مشكلات افراد باهوش با مشكلات افراد عادي به نوعي متفاوتند، اما همانقدر هم دردسرساز هستند. بسياري اوقات اين مشكلات ميتوانند با عدم درك اطرافيان همراه شوند و باعث شوند افراد باهوش احساس تنهايي كنند.

نابغهها داراي توانايي بالايي براي حل مسائل هستند. اين افراد خيلي سريع ميتوانند راه حل ارائه دهند. با اين حال نوابغ هم با مشكلات خودشان سروكله ميزنند. نابغهها با مشكلاتي درگير هستند كه شايد شبيه به مشكلات بقيه مردم نباشد. اين مشكلات سخت و چالش بر انگيز است. شما هم اگر نابغه هستيد، اين كشمكشها را داريد. ما دراين مطلب از مجله دلتا ميخواهيم درباره ويژگي هاي افراد نابغه صحبت كنيم.
ويژگيهاي افراد نابغه:
حرفهاي سطحي آنها را خسته ميكند
يكي از مشكلات افراد نابغه اين است كه نميتوانند واردگفتگوهاي معمولي در مورد چيزهاي معمولي شوند. مغز آنها سرشار از ايدههاي بزرگ است. حرفهاي معمولي را تحمل نميكنند. اگر مجبور شوند وارد يك گفتگوي سطحي شوند، اين احساس به آنها دست ميدهد كه وقتشان را هدر ميدهند.
بيشتر فكر ميكنند و كمتر حرف ميزنند
در مقايسه با كساني كه از نبوغ معمولي برخوردارند و مرتبا حرف ميزنند، نابغهها زمان بيشتري را براي فكر كردن صرف ميكنند تا حرف زدن. مغزشان به طور عجيبي در حال كشف و حل مسائل است. تا وقتي مطمئن نشوند حرفي كه ميزنند صحيح است يا نه سكوت ميكنند.
گاهي دچار كم كاري ميشوند
نابغهها افراد ايده پردازي هستند. آنها بيشتر ايده پردازي ميكنند. ممكن است گاهي كارهايشان به تعويق بيفتد. متاسفانه مردم اين مورد را به حساب تنبلي آنها ميگذارند.
عاشق شدن برايشان كار سختي است
درخواست و نياز افراد باهوش براي عشق، نسبت به مردم معمولي كمتر است. آنها هوشيارتر، متفكرتر و مستقلتر از بقيه مردم هستند. اين افراد خودشان به خودشان انگيزه ميدهند. درنتيجه موضوعي مثل عشق برايشان انگيزه دهنده نيست. براي همين شايد نابغهها از نظر مردم معمولي، كمي عجيب به نظر بيايند.
پيشنهاد مطالعه: مطلب آيا اندازه مغز نوابغ با هوش آنها ارتباط دارد را بخوانيد.
راهکارهای نابغه پروری
1- والدین برای تربیت فرزندانشان باید باغبان باشند نه نجار!
نجاران چوب را به شکل و اندازه دلخواه خود تراش می دهند در حالی که باغبان با مراقب و پشتکار، به رشد و پرورش گیاهان کمک می کنند. والدین برای تربیت کودک نابغه باید مانند باغبان باشند نه نجار.
برخی والدین مانند نجارانی که تنه ی درخت را برش می زنند و از آن صندلی می سازند، برای آینده ی فرزندشان نقشه ای دقیق و کامل طراحی می کنند و تمام تلاش خود را می کنند تا به هدف شان برسند. برای مثال می خواهند که فرزندشان در آینده یک پزشک یا تاجر موفق شود. به این ترتیب با فراهم کردن شرایط لازم و فرستادن او به دانشگاه های مربوطه، فرزندشان را مجبور می کنند که به چیزی که آنها می خواهند تبدیل شود. این والدین نمی دانند که فرزندشان ممکن است به شغل پزشکی یا تجارت علاقه ای نداشته باشد و بخاطر پیروی نکردن از علایق خود، فرصت های زیادی را در زندگی از دست بدهد.
بقیه در بهترین کودک