احتمالا برخي از شما فيلم سينمايي معروف مرد فيلي را ديده‌ايد. اين فيلم داستان تلخ زندگي فردي به نام جوزف كري مريك (Joseph Carey Merrick) را به تصوير كشيده است.
وقتي جوزف در تاريخ پنجم آگوست ۱۸۶۲ به دنيا آمد، هيچ مشكلي نداشت و هيچكس فكرش را هم نمي‌كرد كه او روزي به خاطر تغيير چهره و قيافه عجيب و غريبش تا اين حد در جهان معروف شود. در ادامه اين مطلب با مجله دلتا همراه شويد تا ماجراي مرد فيلي را برايتان بازگو كنيم.
ماجراي مرد فيلي
فقط چند ماه بعد از تولد جوزف مريك، اولين نشانه‌ها از بيماري نادر و ناعلاج او در چهره‌اش پديدار شدند. ابتدا تورم‌هايي عجيب و غريب بر روي لب‌هاي نوزاد پديد آمدند و پوست او شروع به تغيير كرد. با گذشت زمان، شرايط جوزف بدتر و بدتر شد. جوزف روز به روز بزرگتر مي‌شد و هرچه كه مي‌گذشت به جاي يك پسر بچه، به يك هيولاي بسيار ترسناك شبيه مي‌شد. علاوه بر اينكه پوست تمامي بدن جوزف كلفت‌تر شده بود، بخش‌هايي از بدنش هم به صورت غير عادي رشد كرده بودند. تمامي اين تغييرات در نهايت باعث شدند كه مردم نام مرد فيلي را بر جوزف بگذارند.
دستان جوزف
دست چپ جوزف عادي و سالم باقي مانده بود، اما دست راستش به صورت غير عادي رشد كرد و تغيير حالت داد، به گونه‌اي كه او ديگر هرگز نتوانست از اين دست استفاده كند.
سر جوزف
سر جوزف هم به طرزي عجيب و بد شكل رشد كرد و سنگين شد. به طوري كه مردم تعجب مي‌كردند كه چطور جوزف هنوز هم مي‌توانست سرش را روي گردنش نگه دارد.
مرد فيلي
متاسفانه چهره عجيب و ترسناك جوزف باعث شده بود كه مردم تصور كنند او براي جامعه و فرزندانشان يك تهديد جدي است. افراد بسيار كمي حاضر بودند به او نزديك شوند، با او هم كلام شوند و باطن او را به طور واقعي بشناسند. باطني كه بر خلاف ظاهرش هنوز يك انسان باقي مانده بود.
اسكلت بدني مرد فيلي
جوزف حاصل ازدواج مري جين (Mary Jane) و جوزف راكلي (Joseph Rockley Merrick) است و در شهر لستر متولد شده است. مادر جوزف هيچوقت متوجه نشد كه چرا فرزندش روز به روز تغيير چهره مي‌داد و عجيب‌تر مي‌شد. او در نهايت به اين اعتقاد رسيد كه به خاطر حادثه‌اي كه در دوران بارداري برايش رخ داده، اين بلا سر پسرش آمده است. خود جوزف هم اين حرف مادرش را قبول دارد و در اين باره نوشته است:
تغيير شكلي كه در من مي‌بينيد، به خاطر حادثه‌اي بوده كه براي مادرم اتفاق افتاده است. مادرم به زير دست و پاي يك فيل افتاده است. او به شدت ترسيده است.
به دنبال يك شغل مناسب
پس از چند سال كار كردن در محيط‌هاي نامطلوب و كم در آمد، جوزف در سال ۱۸۸۴ با سام تور (Sam Torr) ارتباط برقرار كرد. تور مديريت مجموعه تفريحي و سالن موسيقي شهر را بر عهده داشت. مرد فيلي در اين زمان تصميم گرفت تا به اين مجموعه بپيوندد تا بتواند از طريق ظاهر عجيب و غريبش پول در بياورد. بر اين اساس، تور او را يك مرد فيلي معرفي كرد كه نصفش انسان و نصف ديگرش فيل است. مردم براي تماشاي نمايش جوزف به اين مجموعه مي‌آمدند و پول پرداخت مي‌كردند. در يكي از نمايش‌هايي كه در شهر لندن برگزار شد، جوزف با يك جراح به نام فردريك تروس آشنا شد.
يادبود مرد فيلي در موزه بيمارستان
دكتر تروس بدن جوزف را به طور كامل معاينه كرد. او متوجه شد كه جوزف حتي نمي‌تواند راحت بخوابد و همواره در حالت نشسته به خواب مي‌رود. تومورها تمامي بدن جوزف را در بر گرفته بودند. با وجود اين، جوزف در سلامت كامل به سر مي‌برد و مشكلي نداشت. جوزف براي اجراي يك نمايش ديگر به كشور بلژيك رفت و در آن جا به حال خود رها شد. او تصميم گرفت تا به هر نحوي كه مي‌شود به انگلستان و نزد دكتر تروس برگردد. او سرانجام به انگلستان بازگشت و توسط دكتر تروس به يك بيمارستان منتقل شد.
جوزف مريك ۴ سال در بيمارستان زندگي كرد و براي اولين بار از زندگي‌اش لذت برد. او در تاريخ ۱۱ آپريل سال ۱۸۹۰ بر روي تخت بيمارستان از دنيا رفت. دليل مرگ جوزف، تلاش او براي خوابيدن به حالت درازكش بود. چرا كه سر او بر گردنش سنگيني كرد و باعث شكستن گردنش شد. ديويد لينچ، كارگردان مطرح دنياي سينما در سال ۱۹۸۰ فيلم زندگي مرد فيلي را بر روي پرده برد. اما مطمئنا اين فيلم هم نمي‌تواند آن چه را كه در طول ۲۷ سال بر سر جوزف كري مريك يا همان مرد فيلي آمده، نشان دهد.
پيشنهاد مطالعه: براي مطالعه بيشتر مطالب دانستني مطلب راز مردي كه ۲۰۰۰ سال در راه خواستگاري ماند! را بخوانيد.